سبد قلبم را پر خواهم کرد از عطر تنــت ،

تا که یادم باشد روزی اینجا بودی…

نزدیک تر از من به خودم…!

دختر : یه چیز بگم؟

پسر : آره بگو

دختر:تو قشنگترین لبخند دنیا رو داری. .

پسر :من یه چیز بگم ؟

دختر: بگو

پسر:اون فقط بخاطر وجود تو وجود داره...

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:

چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.

بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.

و گفت:

دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان

خیلی سخته وقتی پروفایلش رو میبینی

کنار صفحت که معرفیش میکنه

به عنوان کسانی که دوست مشترک دارید باهاش

باید وانمود کنی که مهم نیست برات

باید باور کنی که غریبه شده برات

اون موقعه هست که دلت میگیره

از ته دل آه میکشی.....!

من زنگ میزدم ، تو جواب نمیدادی . . .

ساعتی بعد میگفتی یا خواب بودی یا حمام یا . . .

امروز میفهم داشتی زیر تنه عریان غریبه ناله میکشیدی تا بیشتر تحریک شود . . .

جالب است بدانی ، من با یاد خیانت تو هم تحریک میشوم . . . !
 
 

بـــــــــاران …

بهانــــــــــه ای بود …

که زیر چتــــــــــر من ،

تا انتهای کــــــــــــــــــــــــــوچه بیایــــــــــــی

کـــــــــاش …

نه کــــــــــــــوچه انتهایی داشت …

وَ

نه بــــــــــاران بند می آمــــد…

هی لعنتی بیــا باهـــم بازی کنیـــم...

تو بـســته های قرص و ســیـــگار مـــن رو بشــمار...

و مـــن شمارۀ غریبه های گوشیِ موبایلت را...
 
 

دلتنـگـی هایـم را

زیــر دوش حمـام میبـرم

بغضـم را میـان شرشـر آب داغ میترکانــم

تــا همـه فکـر کننــد ..

قرمــزی چشمانــم از دم حمــام است!